مدح و شهادت امام هادی علیهالسلام
زهری که پا گذاشته بر روی هر پرش بسمل نموده، مثل گـلی کرده پـرپرش بغضی که روی داغ دلش چنگ میکشد ایـفا نموده روی گـلـو نقـش خـنجـرش از نسل نـور و آیۀ تطهـیر بود و کرد یک بیحیا شراب تعارف به محضرش گریان داغ حـضرت سجاد و قـبر بود میدیـد قـبـر کـنـدۀ خود در بـرابـرش شکر خدا که گل پسرش بعد خـنجری بوسه نمی زند روی رگ های حنجرش در یـورش شبانه به کـاشانهاش کـسی با کعب نی نکرده تعرض به خواهرش از ظلم و کینه های عدو پژمرده شد ولی سیلی کسی به کوچه نزد روی همسرش شکر خدا که صحبت غـارت نـبوده و از دخـترش نرفـته به تاراج زیـورش شکر خـدا که شـمر نیامـد به قـتـلـگـاه ننشست روی سینه جلـو چشم مادرش شکـر خـدا سـر از تـن آقـا جـدا نـشـد شکر خـدا نـرفـته روی نیـزهها سرش |